بی وفائی |
|
عاشقش بودم و او یکسره آزارم کرد از وفا، عشق، محبت، همه بیزارم کرد
من که یک عمر به دنبال وصالش بودم به دلم مُهر جدایی زد و بیمارم کرد
پیش از اینها که دلم این همه آوار نبود مثل کوهی سَرِ پا بودم و آوارم کرد
آرزویم فقط این بود که شادش بکنم او در این بین فقط غصه و غم بارم کرد
گرچه از دست خدا هم گله دارم اما هرچه با این دلِ من کرد فقط یارم کرد
دست در دست کسی دیدمش و هیچ نگفت بی شک او عاشق او بود که انکارم کرد
کاش میشد که زمان را به عقب برگرداند تا بگویم که چطور از همه بیزارم کرد

هر وقت خواستے بہ عشــــ♡ـقت خیانت ڪنے... خواستے پشت فرمون یا توے خیابوڹ بہ یکے دیگہ پا بدے... نگاه بازی کنے.... چشم بچرخونے دنبال این و اون... تیکه بندازی... به این فڪر ڪڹ ڪہ یڪے بہ تو اعتماد ڪرده، دلش خوشه ڪہ تو با بقیه فرق داری!!! به این فڪر ڪڹ ڪہ شاید وقتے تو داری با یڪے دیگہ لاس میزنے،اون داره از پاڪےو خوبیهاے تو واسہ دوستش میگه.بہ تڪ پـــــریت افــــــــــتــــــــــخـــــار ڪڹ. گند نزن به اعــــــــــتـــــمـــــادش!!
نظرات شما عزیزان:
|
چهار شنبه 21 مهر 1395برچسب:, |
|
|
|
|
|